مادر ! زینب را از عاشورا مترسان . مرا به کربلا دلداری مده .
عاشورا اینجاست !کربلا اینجاست !
اگر کسی جرات کرد در تب وتاب مرگ پیامبر ، خانه دخترش را آتش بزند فرزندان او جرات
می کنند خیمه های نوادگان پیامبر را آتش بزنند من بچه نیستم مادر !
شمشیرهایی که در کربلا به روی برادرم کیده می شود ، ساخته کارگاه شقیفه است .
مادر ! در کربلا هیچ زنی میان در ودیوار قرار نمی گیرد .
خودت گفته ای . ما حداکثر تازیانه می خوریم اما میخ آهنین بدن هایمان را سوراخ
نمی کند.
مادر ! وقتی تورا از پشت دربیرون کشیدند من میخ های آهنین خونین را دیدم .
نگو گریه نکن مادر ! باید مُرد در این مصیبت ، باید هزار بار جان داد وخاکسترشد
ما سخت جانی کردیم که تاکنون زنده مانده ایم
نگو که روزی سخت تر از عاشورا نیست
در عاشورا کودک شش ماهه به شهادت می رسد اما تو کودک نیامده ات به شهادت رسید.
دختر اگر درد مادرش را نفهمد که دختر نیست
من کربلا را در میان در ودیوار دیدم وقتی که ناله تو به آسمان بلند شد
بعد از این هیچ کربلایی نمی تواند مرا اینقدر بسوزاند.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات